هنر همیشه از طریق انتزاع و نقد خود به وجود میآید. نقادی پھٹنا یک رویکرد فلسفی است که
در آن ما از طریق بررسی و تحلیل، به واقعیتهایховش را نیک متوجه میشوم. این رویکرد نه تنها
در ادبیات فارسی، بلکه
در همه انواع هنرهای مختلفی نظیر نقاشی، مجسمهسازی و موسیقایی نیز کاربردهای گستردهای دارد.
در این مقاله ما sẽ از نمونههای مختلفی از این مفهوم استفاده میکنیم تا ببینیم چگ?
?نه میتواند نقادی به عنوان یک ا?
?زا?? برای م
عانیتبافی هنری مورد استفاده قرار گیرد.
اولین قدم است به بررسی آث
ار ??ویسندگان و هنرمندان پیشگو مانند جاهزADE و ناصмерی فوباچا کردم، که چگ?
?نه از طریق نقد و انتزاع از طریق کارهای خود، به واقعیتهای مختلفی رو نشان میدهدند.
در آثار این هنرمندان میتوانیم ببینیم که نقادی یک ابز
ار ??درتی است برای نشان دادن برداربندیها و ادراک حقیقت
در ورůst هر کاری.
با مقایسه با آث
ار ??نرمندان مانند محمدهد هامبکی، سحینحمدی و اردیس بهشک، میبینیم که چگ?
?نه این رویکرد
در امروز نیز مورد استفاده قر
ار ??یگیرد. نقادی پھٹنا برای ما نشان میدهد که هنر همیشه از طریق انتزاع و م
عانیتبافی به وجود میرسد و نقد
در این فرایند یک جزء táchاشنی است.
در نهایت، این مقاله به عنوان یک ا?
?زا?? برای تحریک و تشویق هنری مورد استفاده قر
ار ??یگیرد. ما امیدوارم که این رویکرد برای هنرمندان فعلی نیز میتواند به عنوان یک راهنمای مفید باشد تا از طریق نقد و انتزاع، به بهترین شکل ممکن خود به کارها پایبند باشند.